کعبه
غربتی دارم ولی مستم ز بویت ای صنم
دل ناپاکم ولی عاشق به مویت ای صنم
گرچه محتاجم ولی از بهر دیدن آمدم
دردوغم هایم نگویم من به رویت ای صنم
چشم هایم اشکبار وقلب من ابری شده
دست هایم را کنم فرش قدومت ای صنم
کعبه ات دل را ربود وقلب من بردار کرد
کلبه ام ویرانه گشت ومن به کویت ای صنم
عاشقی کردی وبرمن عشق آموختی وحال
هر زمان وهر مکان هستم به سویت ای صنم
+ نوشته شده در جمعه ۱۳۹۱/۰۵/۲۷ ساعت 17:40 توسط رها
|
رهایی آرزوی من است